دانلود ویدیو,صوت و گزارش تصویری مراسم شب پنجم ویژه برنامه ایّام فاطمیه دوم 1403 – هیئت لواء حیدر کرار کرج
سخنرانی حجت الاسلام سید مهدی شفیعی,روضه شهادت مادر سادات حضرت زهرای اطهر
رفتیو میمونه داغ رفتن تو روی سینه من منو تنها گذاشتی با گریه ی تلخ حسن عزیزم
خنده میکنه قاتل تو به علی علناً داغ کوچه که از یاد من نمیره ابداً,شب بود و از خونگریههایش ماه میسوخت
عکس علی در چاه بود و چاه می سوخت تنهاست دارد میکشد آب نه اشک تا پیش زهرا آب هم در راه میسوخت
از بسکه آتش داشت در سینه عرق داشت میخواست تا آهی کشد که آه میسوخت تنها خیالی را میان خانه میشست
طوری که پیش او رسولالله میسوخت اسما بریز آب روان باید بشوید آن خانمی را که در آن درگاه میسوخت
عمداً فرستاده حسن را سوی سلمان از بسکه با اُماه یا اُماه میسوخت
در بین دندان آستین را داشت زینب خود را حسینش گاه میزد گاه میسوخت
دستش به پهلو زد سرش را زد به دیوار از زخمهای همسری همراه میسوخت
دستش به بازو خورد ای لعنت به قنفذ میزد نفس میگفت یافتاح میسوخت
خون میچکد از سنگ غسل از شانه تابوت در زیر کوه داغ گویا کاه میسوخت
من صف اول هر غزوه به میدان رفتم ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا
چه ریخت و پاشی اینجاست چشام سیاهی میره وجب تن تو رو خاک این کویره
پاهام رمق نداره پسرم آتیش گرفته قلب و جیگرم کشون رو زانوم اومدم یه بار صدام کنی تو پدرم
پاشو دوباره باز خوش قد و بالا شو بریم حرم عصای بابا شو عمه داره میاد خوش غیرت بابا کشته منو علی هلهله ی اینا
هر تیکه از تنت رو از یه طرف میارن یه بار دیگه تو این دشت عبا اومد به کارم
بالا نمیاد انگار نفسام جمعت کنم چجوری رو عبام جونی نمونده دیگه برا من خدا جوونمو از تو میخوام ولدی
دنبال علی اکبرم افتادم با سر به کنار دلبرم افتادم تا پهلوی نیزه خورده اش را دیدم یک لحظه به یاد مادرم افتادم
ز ترس این که نریزی تو را بغل نکنم برای دست پدر آرزو شدی اکبر,بغل وا کن پناه بی کسی های منی ارباب
گریزونم ازین دنیا منو دریاب بغل وا کن تو چشمه سار نوری و منم مرداب,گلایه از کمان و تیر دارم بیا پایین ز نیزه شیر دارم
زمینه: من حرم لازمم دلم تنگ است روزگارم ببین بهم خورده تو عراقی و من هم ایرانم سرنوشت اینچنین رقم خورده
یا من یعطی الکثیر بالقلیل میبخشی نوکراتو بی دلیل میبینی بازم التماسمو آقام الدخیل خطا دیدی کربلا دادی
چقدر حاجت به گدا دادی چقدر حال تو رو بد کردم ولی تو به من حال بکاء دادی
الحمدلله که تویی یارم که تو رو دارم اباعبدالله یا من احسانه قدیم حسین امام حسن میگه کریم حسین
بچه بودیم و از بزرگترا یاد گرفتیم فقط بگیم حسین بدی کردم پدری کردی برا نوکر سروری کردی
بهم گفتی تو رو بخشیدم آخه واسم عمری نوکری کردی الحمدلله تو چقدر مردی بغلم کردی اباعبدالله
انالله وانا الیه راجعون دیگه خاموشی تو کفن پوشی کس و کارم کمکم کن از زمین جسمتو بردارم
کس و کارم چقدر سخته تو رو به خاک بسپارم رسمو بهم زده دفن شبونت تلقین سختیه زخمیه شونت وا اماه
انالله وانا الیه راجعون زیر تابوتم مات و مبهوتم شب تیره تشییع روشنیه خونه نفسگیره شب تیره شبیه که مرتضی از زندگی سیره
جز درد رفتنت تو سینه درد نیست آتیش زده منو خاک تو سرد نیست,داغ سنگینه از غمت میگم روضتو از زبون گریه های شوهرت میگم
کار دشوار ولی هر جوره این بار از تشیع و تلقین پیکرت میگم اسمعی افهمی شونه هات و هی تکون میدم تو رو به خدا نشون میدم جون میدم
با رفتنت فاتحه ی فاتح خیبر و بخون هیچ چیزی پر نمیکنه جای تو رو تو خونمون بخواب دیگه برا همیشه هیشکی مزاحمت نمیشه عزیزم
حتی فکرش میده آزارم من امانتیمو با دست خودم تو قبر میزارم مات و مبهوت همه وایسادن علی الدنیا بعدک العفا نازنین یارم
وقت غسلت دیدم ورم و کبودی روتو حق بده دق کنم از زخم کنج ابروتو پهلوتو بازوتو حسینمون تب کرده میون اشکاش آتیشه
حسن داره میلرزه خب هیچجوری آروم نمیشه بخواب دیگه برا همیشه هیشکی مزاحمت نمیشه عزیزم
شور: ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بر دارد ولی ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم
مراسم شب پنجم فاطمیه دوم 1403,روضه حضرت زهرای اطهر,الحمدلله که تویی یارم اباعبدالله,والله بالله تالله دست از طلب ندارم,آماده ی رزمیم به هر میدانی
فاطمه رفت ولی در عوضش ثابت کرد پا نهادن به ره عشق جگر میخواهد,خرمای نخلستان من خرمای ختمت شد همسایه ها خوردند و خندیدند و رفتند
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت حسین جان همه را بخشیدند صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین
ارباب ما معلم عیسی بن مریم است عیسی اگر در آخر عمرش به عرش رفت قنداقه ی حسین شرف عرش اعظم است
فاطمه زنده به نام تو باشد تا ابد مات مقام تو باشد قامتم اگر خمیده ببینی به نشان احترام تو باشد یا علی
بین سینه ی شکسته ی زهرا صحن وادی السلام تو باشد یاعلی تو حق مطلقی حق و مع الحقی باقیست نام تو فانی ست مابقی
هستم با تو همراه تا آخر این راه والله بالله تالله دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید
مراسم شب پنجم فاطمیه دوم 1403,روضه حضرت زهرای اطهر,الحمدلله که تویی یارم اباعبدالله,والله بالله تالله دست از طلب ندارم,آماده ی رزمیم به هر میدانی
دلخوشم که در هوای تو گشتم من شهیده ی ولای تو گشتم تا نگویند که بی سپری تو با پسر سپر برای تو گشتم
تا که خم به ابروی تو نیاید با تمام جان فدای تو گشتم ای دین تسکین نامت اباالحسن تلقین فاطمه هستی ای شاهنشاه از قلب من آگاه
والله بالله تالله بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن در آید,سکان عوالم است در دست هستی شده هست بالله از هست علی
ما تحت لواء حیدر کراریم بی خود شده از خودیم و سرمست علی خوبان همه رعیتند و تو بر همه شاهی
تو یک تنه صد لشکر و صد خیل سپاهی در معرکه ها روی سر شیعه پناهی ای عشق الهی ای لایتناهی
شاه و سلطان جان جانان نبض ایمان روح قرآن علی آماده ی رزمیم به هر میدانی ما را ز سر بریده می ترسانی
ما گر ز سر بریده می ترسیدیم در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم فرزند شجاعتیم و از خون خداییم مرد گذر از سخت ترین حادثه هاییم
دنبال رسیدن به سپاه شهداییم طوفان بلاییم کابوس شماییم آخر کار شماست شیعه کارو بلده رمز پیروزی ما ذکر حیدر مدده
در ظلمت شب سپیده سر خواهد زد این شعله به جانتان شرر خواهد زد هنگامه ی صبح روشن آزادی ققنوس ز خاک غزه پر خواهد زد
شمشیر خدا بر جگر فتنه رسیده ست بر گور یهود آتش حق شعله کشیده ست این وعده ی پیروزی قرآن مجید است پیروز شهید است
حرف هر آزاده ای شده القدس لنا گورتون میشه همون خاک و اون ویرونه ها,نوحه: حیدر کبیره و تو دلها جا داره سردار کرار علی
وقتی میپوشه عباشو کعبه سیار کرار علی قبله ام سوی خم ابروی پادشاهای جهان فدای یک موی دل عالمی رو برد طره ی گیسوی علی
مراسم شب پنجم فاطمیه دوم 1403,روضه حضرت زهرای اطهر,الحمدلله که تویی یارم اباعبدالله,والله بالله تالله دست از طلب ندارم,آماده ی رزمیم به هر میدانی
قسم به وعده شیرین مَنْ یمُتْ یرَنِی که ایستاده بمیرم به احترام علی,دلم به عشق تو زنده ست نداره کوی تو بن بست ابی عبدالله
نمیکشم من ازت دست کفن که دست مرا بست ابی عبدالله ای خوش آوازه دست تو بازه و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم
حسین حرم میپیچه دم گوشم به این شبای مقدس نسپری ما رو به هر کس دستمو ول نکنی پس میگم که شکر خدا هست ابی عبدالله
حسین ضربانم ای صنما ای خدای همه ی با جنما اون که میمیره برا تو منما,هروله: غروب بود لحظه ای که جون میرفت از بدنش غروب بود
بعد تیر و نیزه تازه وقت سنگ و چوب بود غروب بود خسته بود آقا تازه روی مرکبش نشسته بود میزدن سنگ سرش شکسته بود آقا
فرقة بالسیوف فرقت بالسنان میزدن حسینمو پیاپی و بی امان فرقة باالخشب فرقة باالعصا مثل مادرم زدن حسینمو بی هوا
مراسم شب پنجم فاطمیه دوم 1403,والله بالله تالله دست از طلب ندارم,آماده ی رزمیم به هر میدانی
عاشورا ساعت سه تو میرسی به گودال عاشورا ساعت سه میشه تنش لگدمال,دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن درآید
جز وصل توام حرام بادا حاجت که بخواهم از خدا من گر سر برود فدای پایت دست از تو نمیکنم رها من
مرثیه خوانی کربلایی سید امیر حسینی,کربلایی محمد شعبانپور